واقعيت وجود بر خلاف جهانبينی ادوار بعدی از دستگاه نيروهايی تشکيل نيافته است که انديشه انسان عقلگرا آنها را به صورت مفاهيم و قئانينی درمیيابد، بلکه مجموعهایست از قدرتهای واقعی و در عين حال اسرارآميز که دايم با يکديگر نبرد میکنند و از نبرد پايانناپذير آنها وجود پديدار میشود. اين قدرتها و رفتارشان با يکديگر بر آدمی به صورت اشکال و رويدادهايی نمايان میشود، يعنی به صورت خدايان و سرنوشتها ايشان.
مرگ سقراط - رومانو گواردينی - ترجمه محمد حسن لطفی - انتشارات طرح نو
2005/12/30
2005/12/28
آقاجان از همون اولش مثل استاد گلامپ من هم میدونستم که همهاش توطئهی استکباره. دوستمون با منطقی که برق ۲۲۰ ولت به بدن مرحوم سقراط وصل کرد کاملن توضيح داده که "هری" رسمن و علنن توطئهی استکبار جهانيه.
پ.ن: دايیجان ناپلئون کجايی؟
پ.پ.ن: تئوری توطئه هم مثل "هنر" نزد ايرانيان است و بس. اصولن يه چيزهايی نزد ما ايرانيان است و بس که واقعن نتايجش خيرهکنندهست.
پ.پ.پ.ن: میگم که دشمنشناسی هم کار سختيه ها!
لينک: مطالبی در مورد یهود صهیونیسم سینما هالیوود اومانیسم و دشمن شناسی - هری پاتر، جادوگر یا منجی کوچک؟(لينک از نگار)
پ.ن: دايیجان ناپلئون کجايی؟
پ.پ.ن: تئوری توطئه هم مثل "هنر" نزد ايرانيان است و بس. اصولن يه چيزهايی نزد ما ايرانيان است و بس که واقعن نتايجش خيرهکنندهست.
پ.پ.پ.ن: میگم که دشمنشناسی هم کار سختيه ها!
لينک: مطالبی در مورد یهود صهیونیسم سینما هالیوود اومانیسم و دشمن شناسی - هری پاتر، جادوگر یا منجی کوچک؟(لينک از نگار)
2005/12/27
کلمهی ققنوس رو توی سايت گوگل(به فارسی البته) سرچ کنيد... فيلتر شده.
حماقت؟ از حماقت بالاتر چيزی هست؟ اگر هست، همون ...
من نفهميدم بلاخره بايد کدوم روش کويکسورت رو سر کنکور استفاده کنم. ۵۲۲ روش مختلف برای پيمايش پارتيشنها هست، از روشی که اولين بار لوئی شانزدهم استفاده کرد تا روش آقای نيوپوليتن. وضعيتيه ها!
میگم که همهی تلويزيونهای دنيا مثل هم هستن. هی از لاريجانی سابق(صاحبالچراغ!)-ضرغامی فعلی انتقاد کنيد که ۵۲۲ بار الرساله(محمد رسولالله) و ۵۲۳ بار روز واقعه و ۱۵۲۲ بار اسکروچ رو نشون داده. من توی اين يک هفته لااقل ۵ بار "گرينچ" رو ديدم. ظاهرن کانالهای فرانسه و آلمان و ايتاليا "به همون جام مقدس"! نذر کرده بودن نوبتی هر کدوم يه بار نشونش بدن! من هم در انواع حالات مختلف ديدمش. از حالت نيمه خوابآلود بگير تا ديشب که از بیخوابی افتاده بودم به کامپايلر خوندن و خوشبختانه چون غير از دفعهای که فيلمش رو کرايه کردم، ۴-۳ بار ديگه همين چند شب نصفه و نيمه ديده بودمش، تونستم بدون هيچ وسوسهای يه فصل کامپايلر بخونم.
حماقت؟ از حماقت بالاتر چيزی هست؟ اگر هست، همون ...
من نفهميدم بلاخره بايد کدوم روش کويکسورت رو سر کنکور استفاده کنم. ۵۲۲ روش مختلف برای پيمايش پارتيشنها هست، از روشی که اولين بار لوئی شانزدهم استفاده کرد تا روش آقای نيوپوليتن. وضعيتيه ها!
میگم که همهی تلويزيونهای دنيا مثل هم هستن. هی از لاريجانی سابق(صاحبالچراغ!)-ضرغامی فعلی انتقاد کنيد که ۵۲۲ بار الرساله(محمد رسولالله) و ۵۲۳ بار روز واقعه و ۱۵۲۲ بار اسکروچ رو نشون داده. من توی اين يک هفته لااقل ۵ بار "گرينچ" رو ديدم. ظاهرن کانالهای فرانسه و آلمان و ايتاليا "به همون جام مقدس"! نذر کرده بودن نوبتی هر کدوم يه بار نشونش بدن! من هم در انواع حالات مختلف ديدمش. از حالت نيمه خوابآلود بگير تا ديشب که از بیخوابی افتاده بودم به کامپايلر خوندن و خوشبختانه چون غير از دفعهای که فيلمش رو کرايه کردم، ۴-۳ بار ديگه همين چند شب نصفه و نيمه ديده بودمش، تونستم بدون هيچ وسوسهای يه فصل کامپايلر بخونم.
2005/12/24
وبلاگ رئيسجمهور سابق رو ديديد؟
میگم که... چيزه... يعنی شيطونه میگه برم براش کامنت بذارم: "وبلاگ خوبی داری. به من هم سر بزن".
چطوره؟
پ.ن: سری هم به کامنتدونی وبلاگ مذکور بزنيد. من هيچ برداشت و برکاشت و بربرداشتی نمیکنم، اما به قول اين دوستم بوی ماهی میآد! هنوز هم فکر میکنم بهترين خوشامد به رئيسجمهور سابق مورد احترام، همين کامنتی که گفتم باشه. که بدونه اينجا چه خبره. فکر کن...
"سلامی به عمق آبهای يخزدهی اقيانوس منجمد شمالی به تو دوست عزيز و با احساس. وبلاگ خوبی داری. زيبا و روان مینويسی{شکلاتی هم هستی که ديگه بهتر. من شکلات خيلی دوست دارم. تو خلوت تنهاييم همهاش شکلات میخورم} به وبلاگ من هم سر بزن. خوشحال میشم. موفق باشی. يآ حق. راستی آیدی ياهو رو هم بده بچتيم. ایاسال؟"
نويسنده: خواننده آثار دکتر علی شريعتی، ملقب به عاشق سرگشتهی دلشکسته ۴۰۵ جیالايکس
وبلاگ: پيچکهايی که تير عشق ريشهشان را از بيخ در آورده بود و و قلبی که عشق، آن را خرد کرده بود و حتا پودر شده بود و چقدر طفلکی بود. دوستت دارم عشق من.
Yahoo ID: Ciris_di_berg_khoshtip_black_2005
میگم که... چيزه... يعنی شيطونه میگه برم براش کامنت بذارم: "وبلاگ خوبی داری. به من هم سر بزن".
چطوره؟
پ.ن: سری هم به کامنتدونی وبلاگ مذکور بزنيد. من هيچ برداشت و برکاشت و بربرداشتی نمیکنم، اما به قول اين دوستم بوی ماهی میآد! هنوز هم فکر میکنم بهترين خوشامد به رئيسجمهور سابق مورد احترام، همين کامنتی که گفتم باشه. که بدونه اينجا چه خبره. فکر کن...
"سلامی به عمق آبهای يخزدهی اقيانوس منجمد شمالی به تو دوست عزيز و با احساس. وبلاگ خوبی داری. زيبا و روان مینويسی{شکلاتی هم هستی که ديگه بهتر. من شکلات خيلی دوست دارم. تو خلوت تنهاييم همهاش شکلات میخورم} به وبلاگ من هم سر بزن. خوشحال میشم. موفق باشی. يآ حق. راستی آیدی ياهو رو هم بده بچتيم. ایاسال؟"
نويسنده: خواننده آثار دکتر علی شريعتی، ملقب به عاشق سرگشتهی دلشکسته ۴۰۵ جیالايکس
وبلاگ: پيچکهايی که تير عشق ريشهشان را از بيخ در آورده بود و و قلبی که عشق، آن را خرد کرده بود و حتا پودر شده بود و چقدر طفلکی بود. دوستت دارم عشق من.
Yahoo ID: Ciris_di_berg_khoshtip_black_2005
2005/12/21
Kosoof - Arash Ashoorinia's Photography - Yalda...
میبينم که پا به سن گذاشتی. هيچی ديگه پير شدی رفت :))
2005/12/20
میفهمی، میدانی، میبينی ...
وقتی نيستی
عاشقت باشم میميرم
يا عاشقت نباشم؟
نمیدانم کجا میبری مرا
همراهت میآيم
تا آخر راه
و هيچ نمیپرسم از تو
هرگز.
عاشقم باشی میميرم
يا عاشقم نباشی؟
اين که عاشقی نيست
اين که شاعری نيست
واژهها تهی شدهاند
بانوی من!
به حساب من نگذار
و نگذار بی تو تباه شوم!
با تو عاشقی کنم
يا زندگی؟
در بوی نارنجی پيرهنت
تاب میخورم
بیتاب میشوم
و دنبال دستهات میگردم
در جيبهام
میترسم گمت کرده باشم در خيابان
به پشت سر وا میگردم
و از تنهايی خودم وحشت میکنم.
بی تو زندگی کنم
يا بميرم؟
نمیدانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را میگذارم
آخر خط من.
باشد؟
بی تو زندگی کنم
يا بگردم؟
همين که باشی
همين که نگاهت کنم
مست میشوم
خودم را میآويزم به شانهی تو.
با تو بميرم
يا بخندم؟
امشب اسبت را میدزدم
رام میشوم آرام
مبهوت عاشقی کردنت.
با تو
اول کجاست؟
با تو
آخر کجاست؟
از نداشتنت میترسم
از دلتنگيت
از تباهی خودم
همهاش میترسم
وقتی نيستی تباه شوم.
بی تو
اول و آخر کجاست؟
واژهها را نفرين میکنم
و آه میکشم
در آينهی مهآلود
پر از تو میشوم
بی چتر.
من
بی تو
يعنی چی؟
غمگين که باشی
فرو میريزم
مثل اشک.
نه مثل ديوار شهر
که هر کس چيزی بر آن
به يادگار نوشته است.
تو بيشتر منی
يا من تو؟
در آغوشت
ورد میخوانم زير لب
و خدا را صدا میزنم.
آنقدر صدا میزنم که بگويی:
جان دلم!
وقتی نيستی
عاشقت باشم میميرم
يا عاشقت نباشم؟
نمیدانم کجا میبری مرا
همراهت میآيم
تا آخر راه
و هيچ نمیپرسم از تو
هرگز.
عاشقم باشی میميرم
يا عاشقم نباشی؟
اين که عاشقی نيست
اين که شاعری نيست
واژهها تهی شدهاند
بانوی من!
به حساب من نگذار
و نگذار بی تو تباه شوم!
با تو عاشقی کنم
يا زندگی؟
در بوی نارنجی پيرهنت
تاب میخورم
بیتاب میشوم
و دنبال دستهات میگردم
در جيبهام
میترسم گمت کرده باشم در خيابان
به پشت سر وا میگردم
و از تنهايی خودم وحشت میکنم.
بی تو زندگی کنم
يا بميرم؟
نمیدانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را میگذارم
آخر خط من.
باشد؟
بی تو زندگی کنم
يا بگردم؟
همين که باشی
همين که نگاهت کنم
مست میشوم
خودم را میآويزم به شانهی تو.
با تو بميرم
يا بخندم؟
امشب اسبت را میدزدم
رام میشوم آرام
مبهوت عاشقی کردنت.
با تو
اول کجاست؟
با تو
آخر کجاست؟
از نداشتنت میترسم
از دلتنگيت
از تباهی خودم
همهاش میترسم
وقتی نيستی تباه شوم.
بی تو
اول و آخر کجاست؟
واژهها را نفرين میکنم
و آه میکشم
در آينهی مهآلود
پر از تو میشوم
بی چتر.
من
بی تو
يعنی چی؟
غمگين که باشی
فرو میريزم
مثل اشک.
نه مثل ديوار شهر
که هر کس چيزی بر آن
به يادگار نوشته است.
تو بيشتر منی
يا من تو؟
در آغوشت
ورد میخوانم زير لب
و خدا را صدا میزنم.
آنقدر صدا میزنم که بگويی:
جان دلم!
Just five minutes, Worm your honor, Him and Me, alone...
2005/12/18
گاهی مطلبی به طرز عجيبی میگيردت، تکونت میده ... نمیدونم. از صبح ۱۰۰۰ بار اين مطلب رو خوندم و هربار همون حس عجيب رو داشتم.
خواهرم اینجاست
او مدام ورجه ورجه می کند
من اما نای تکان خوردن ندارم
انگشتان داغش را می گذارد روی پلکهای من
و آسمان ریسمان می بافد
من گوش نمی دهم
توی سرم آواز می خوانم
خواب میبینم
خواب جورابهایی که خودشان را گم می کنند
خواب می بینم کتابخانه ام کش می آید و زن همسایه بچه هایش را توی آن می گذارد
بیدار که می شوم او را می بینم که متفکرانه کتابهایم را زیر و رو می کند
با یک کتاب کوچک خودش را می سراند کنار من
او کتاب می خواند
من گوش نمی دهم
توی سرم آواز می خوانم
دفعه بعد که بیدار می شوم
یادم می آید که خواب یک جزیره دیده ام
Soie
خواهرم اینجاست
او مدام ورجه ورجه می کند
من اما نای تکان خوردن ندارم
انگشتان داغش را می گذارد روی پلکهای من
و آسمان ریسمان می بافد
من گوش نمی دهم
توی سرم آواز می خوانم
خواب میبینم
خواب جورابهایی که خودشان را گم می کنند
خواب می بینم کتابخانه ام کش می آید و زن همسایه بچه هایش را توی آن می گذارد
بیدار که می شوم او را می بینم که متفکرانه کتابهایم را زیر و رو می کند
با یک کتاب کوچک خودش را می سراند کنار من
او کتاب می خواند
من گوش نمی دهم
توی سرم آواز می خوانم
دفعه بعد که بیدار می شوم
یادم می آید که خواب یک جزیره دیده ام
Soie
2005/12/15
Entry Updated
-------------
خسته شدم از "برای کنکور خوندن". دلم کد نويسی میخواد، و اون کتاب هوش مصنوعی رو(که بخونمش طبيعتن!)، و پيادهکردن کلی برنامه برای وبسايت اداره، و يه کولهپشتی پر از "قلم"(کتابفروشی) کتاب خريدن(و خوندن البته!)، و فيلم ديدن(syriana و narnia و corpse bride در اولويت می باشند).
واقعن مسخرهست تستزدن برای هوش يا سيستمعامل يا طراحی الگوريتم(فکر کن! تست طراحی الگوريتم!!).
اما خب، برای بهدست آوردن فضا و فرصت مطالعه(۲ سال فوق) بايد اينکارهای مسخره رو هم انجام بدی.
ولی به هر حال کار مسخرهايه.
و مسخرهتر از اون اينکه... اين رو بعدن میگم.
اولتيماتوم: نگار! خوب شو! زود باش!
پ.ن: مندلسون هم جواب میده ها!
پ.ن ۲: در راستای مندلسون مذکور داونلود کنيد String Quartet
-- Link --
Barcelona to face Chelsea again
Shuttle leaders decide to remove fuel tank foam ramps
Google to Buy 5% Of AOL for $1 Billion
Southwest flight aborted near LA after bomb 'joke'
Sinn Fein official admits spying
Japan delays return of asteroid probe
Wikipedia as accurate as Britannica
Web site lets kids swap toys
Cloning expert is alleged to have faked stem cell data (احتمالن اين هم سروستانی بوده!)
First spaceport will offer out of this world trips(يه برنامه بذاريم بريم!)
America is caught in a conflict between science and God - A new exhibition on Darwin's life and work is a defiant gesture against US biblical literalism
Astronauts can jump - Asteroids, rather than the moon or Mars, should be the next target for manned space flight
-------------
خسته شدم از "برای کنکور خوندن". دلم کد نويسی میخواد، و اون کتاب هوش مصنوعی رو(که بخونمش طبيعتن!)، و پيادهکردن کلی برنامه برای وبسايت اداره، و يه کولهپشتی پر از "قلم"(کتابفروشی) کتاب خريدن(و خوندن البته!)، و فيلم ديدن(syriana و narnia و corpse bride در اولويت می باشند).
واقعن مسخرهست تستزدن برای هوش يا سيستمعامل يا طراحی الگوريتم(فکر کن! تست طراحی الگوريتم!!).
اما خب، برای بهدست آوردن فضا و فرصت مطالعه(۲ سال فوق) بايد اينکارهای مسخره رو هم انجام بدی.
ولی به هر حال کار مسخرهايه.
و مسخرهتر از اون اينکه... اين رو بعدن میگم.
اولتيماتوم: نگار! خوب شو! زود باش!
پ.ن: مندلسون هم جواب میده ها!
پ.ن ۲: در راستای مندلسون مذکور داونلود کنيد String Quartet
-- Link --
Barcelona to face Chelsea again
Shuttle leaders decide to remove fuel tank foam ramps
Google to Buy 5% Of AOL for $1 Billion
Southwest flight aborted near LA after bomb 'joke'
Sinn Fein official admits spying
Japan delays return of asteroid probe
Wikipedia as accurate as Britannica
Web site lets kids swap toys
Cloning expert is alleged to have faked stem cell data (احتمالن اين هم سروستانی بوده!)
First spaceport will offer out of this world trips(يه برنامه بذاريم بريم!)
America is caught in a conflict between science and God - A new exhibition on Darwin's life and work is a defiant gesture against US biblical literalism
Astronauts can jump - Asteroids, rather than the moon or Mars, should be the next target for manned space flight
2005/12/10
مرگ ارزان... مرگ بیدردسر... مرگ هيجانانگيز... به جمهوری اسلامی ايران خوش آمديد.
من که از صفحهی تلويزيون ديدم. ميز پر از عکسهای پرسنلی ۴*۳. عکسهای رنگی از آدمهای زنده. و بعد ليست وحشتناک پشت در پزشکی قانونی. نوشته بود"قاب موبايل آهنربايی-کاپشن سورمهای-کفش فلان-لباس فلان". از بالا تا پايين ليست همين بود. راه جالبی برای توصيف آدمها.
من که از صفحهی تلويزيون ديدم. فقط يک لحظه خودتون رو بذاريد جای خانوادهی کسانی که رفتن.
اينها رو مینويسم که ثبت بشه. رنج آدمها و مرگ آدمها. ظاهرن اين روزها مرگ و رنج راحت فراموش میشن، ها؟
و البته همه شهيد شدن! انگار شهيد شدن بوی سوختگی جسدها رو کم میکنه يا صدای ضجههای مادری يا خواهری رو خاموش میکنه. من که فقط از صفحهی تلويزيون ديدم. انگار شهيد شدن اين ۱۲۰(رقم دقيقش رو نمیدونم) نفر باعث میشه باقی هواپيماها سقوط نکنن. باعث میشه قيمت مرگ بره بالا. باعث میشه ارزش جون آدمها زيادتر بشه(لااقل به اندازهی اورانيوم غنی شده). انگار شهيد شدن مهمه!
آقای توی تلويزيون میگفت "بازماندگان شهدای حادثه"! میتونن از همهی امکانات مربوط به شهدا استفاده کنن. میگفت به هر نفر ۳۰ ميليون ديه میدن. يه لحظه آرزو کردم خودش هم جزو "بازماندگان شهدای حادثه" بود. آرزوی قشنگی نبود، اما به نظرم حق بود. حق برای کسی و کسانی که رنج صدها نفر و زخم کشته شدن حدود ۱۲۰ نفر رو با کارت بنياد شهيد و صدقهی ۳۰ ميليونی اندازه میکنن. بيشتر از ۱۲۰ نفر. ۱۲۰ زندگی. خيلی زياده. اونقدر زياد که نمیشه باور کرد.
آقای قشنگ قرار بود پول نفت رو بياره سر سفره مردم. گمونم راهش رو هم پيدا کرده. به هر حال هرکی-هرکی که نيست. اولين موج پول نفت سر سفره مردم به "بازماندگان شهدای حادثه" رسيد! يا شايد هم رئيسجمهور منتخب(شورای نگهبان) يه خرده اورانيوم غنی شده برده به اعراب دوست و برادر فروخته(درست قبل از اينکه هاله نور{ورژن ۲. با شفافيت کمتر و توهمزايی بيشتر} بگيردش و اينبار جنايتهای هيتلر و جنگ جهانی و کورههای آدمسوزی رو هم انکار کنه البته!).
عکسهای آرش عاشورینيا
گزارش "سرمايه"
نوشتهی آزاده
و اين... گمونم نياز به توضيح نباشه
کاری از دست کسی بر میآد؟ نه! اعتراضها به جايی میرسه؟ نه! اصولن اجازهی اعتراض داده میشه؟ نه! پس خفه خواهيم شد. اما اين بغض رو فراموش نمیکنيم. فراموش نمیکنيم. فراموش نمیکنيم...
و در آخر،از وبلاگ ميرزا پيکوفسکی:
«این حادثه جانسوز را به محضر بقیهالله الاعظم ارواحنا له الفداء، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای، خانواده معظم جانباختگان، مردم عزیز و همکاران آنان تسلیت میگویم...»
قسمتی از پیام تسلیت احمدینژاد برای سانحه سقوط هواپیما
«من این مصیبت بزرگ را به ملت شریف ایران و جامعه خبری، فرهنگی و اطلاعرسانی کشور و به همه بازماندگان آن عزیزان تسلیت عرض میکنم...»
قسمتی از پیام تسلیت خاتمی برای سانحه سقوط هواپیما
بدون شرح است البته!
من که از صفحهی تلويزيون ديدم. ميز پر از عکسهای پرسنلی ۴*۳. عکسهای رنگی از آدمهای زنده. و بعد ليست وحشتناک پشت در پزشکی قانونی. نوشته بود"قاب موبايل آهنربايی-کاپشن سورمهای-کفش فلان-لباس فلان". از بالا تا پايين ليست همين بود. راه جالبی برای توصيف آدمها.
من که از صفحهی تلويزيون ديدم. فقط يک لحظه خودتون رو بذاريد جای خانوادهی کسانی که رفتن.
اينها رو مینويسم که ثبت بشه. رنج آدمها و مرگ آدمها. ظاهرن اين روزها مرگ و رنج راحت فراموش میشن، ها؟
و البته همه شهيد شدن! انگار شهيد شدن بوی سوختگی جسدها رو کم میکنه يا صدای ضجههای مادری يا خواهری رو خاموش میکنه. من که فقط از صفحهی تلويزيون ديدم. انگار شهيد شدن اين ۱۲۰(رقم دقيقش رو نمیدونم) نفر باعث میشه باقی هواپيماها سقوط نکنن. باعث میشه قيمت مرگ بره بالا. باعث میشه ارزش جون آدمها زيادتر بشه(لااقل به اندازهی اورانيوم غنی شده). انگار شهيد شدن مهمه!
آقای توی تلويزيون میگفت "بازماندگان شهدای حادثه"! میتونن از همهی امکانات مربوط به شهدا استفاده کنن. میگفت به هر نفر ۳۰ ميليون ديه میدن. يه لحظه آرزو کردم خودش هم جزو "بازماندگان شهدای حادثه" بود. آرزوی قشنگی نبود، اما به نظرم حق بود. حق برای کسی و کسانی که رنج صدها نفر و زخم کشته شدن حدود ۱۲۰ نفر رو با کارت بنياد شهيد و صدقهی ۳۰ ميليونی اندازه میکنن. بيشتر از ۱۲۰ نفر. ۱۲۰ زندگی. خيلی زياده. اونقدر زياد که نمیشه باور کرد.
آقای قشنگ قرار بود پول نفت رو بياره سر سفره مردم. گمونم راهش رو هم پيدا کرده. به هر حال هرکی-هرکی که نيست. اولين موج پول نفت سر سفره مردم به "بازماندگان شهدای حادثه" رسيد! يا شايد هم رئيسجمهور منتخب(شورای نگهبان) يه خرده اورانيوم غنی شده برده به اعراب دوست و برادر فروخته(درست قبل از اينکه هاله نور{ورژن ۲. با شفافيت کمتر و توهمزايی بيشتر} بگيردش و اينبار جنايتهای هيتلر و جنگ جهانی و کورههای آدمسوزی رو هم انکار کنه البته!).
عکسهای آرش عاشورینيا
گزارش "سرمايه"
نوشتهی آزاده
و اين... گمونم نياز به توضيح نباشه
کاری از دست کسی بر میآد؟ نه! اعتراضها به جايی میرسه؟ نه! اصولن اجازهی اعتراض داده میشه؟ نه! پس خفه خواهيم شد. اما اين بغض رو فراموش نمیکنيم. فراموش نمیکنيم. فراموش نمیکنيم...
و در آخر،از وبلاگ ميرزا پيکوفسکی:
«این حادثه جانسوز را به محضر بقیهالله الاعظم ارواحنا له الفداء، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای، خانواده معظم جانباختگان، مردم عزیز و همکاران آنان تسلیت میگویم...»
قسمتی از پیام تسلیت احمدینژاد برای سانحه سقوط هواپیما
«من این مصیبت بزرگ را به ملت شریف ایران و جامعه خبری، فرهنگی و اطلاعرسانی کشور و به همه بازماندگان آن عزیزان تسلیت عرض میکنم...»
قسمتی از پیام تسلیت خاتمی برای سانحه سقوط هواپیما
بدون شرح است البته!
2005/12/04
تارعنکبوت بست اينجا بس که ننوشتم! خب چکار کنم؟! کنکورکه هست، کار که هست، مريض هم که هستم. نمیرسم بنويسم خب :((
میخواستم يه پست مفصل بذارم اينجا اما گردنم و سرم و چشمهام درد میکنه. تا ۲۴ ساعت ديگه اينجا رو آپديت میکنم وگرنه بدونيد که يکی از اين دايرهها بالای سرم در اومده و روی يه ابر نشستم و چنگ میزنم(نه مثل گربه البته!).
میخواستم يه پست مفصل بذارم اينجا اما گردنم و سرم و چشمهام درد میکنه. تا ۲۴ ساعت ديگه اينجا رو آپديت میکنم وگرنه بدونيد که يکی از اين دايرهها بالای سرم در اومده و روی يه ابر نشستم و چنگ میزنم(نه مثل گربه البته!).
Subscribe to:
Posts (Atom)