2007/09/08

- داشتم فکر می‌کردم(همیشه مشکلات از همین‌جا شروع می‌شه :))‌‌ ) کیف و موبایل و mp3 player ام برام حالت Security Blanket یا به عبارت کلی‌تر یه جور Transitional Object رو پیدا کرده.
حالا نمی‌دونم اگر فرضیه‌ی آقای وینیکات درست باشه، کیف و لپ‌تاپ و موبایل و mp3 player به چی transit می‌شه(هر چی که هست، امیدوارم والدین نباشه :)) ).
ah Linus ...

- فیلم Inside Man از اسپایک لی رو دیدم. خوشم اومد. توصیه می‌شود.

2007/09/01

- مساله‌ی غم‌انگیز(و در عین حال، غیر قابل تحمل) اینه که خیلی از آدم‌هایی که می‌شناسم، از هر چیزی(هر چیز نامتعارفی) برای جلب توجه بقیه به اهمیت و عمق و غنا و تلخی شخصیت‌شون استفاده می‌کنن(مثل نشستن ته کافه‌های پر از دود سیگار و بلند بلند از کامو و کیشلوفسکی حرف زدن و گوش کردن آهنگ‌های محسن نامجو). به نظرم این طور روشن‌فکرنمایی به این حجم و شدت واقعن زیاده‌رویه!(می‌گم که فرض کنید همه‌ی این کافه‌نشین‌های دودآلود، روشن‌فکرها و نخبه‌های آینده ایران باشند و این کافه‌های پردود، وسائل و شرایط روشن‌فکری‌شون. اون‌وقت حدود ۱۵-۱۰ سال دیگه دچار یه فاجعه‌ی عمده می‌شیم: نسل جدید روشن‌فکرهای ایرانی به علت تبدیل شدن به دودکش‌های انسانی به انواع و اقسام بیماری‌ها مبتلا می‌شن).
کافه‌ها رو دوست دارم. گاهی که نیاز به خلوت کردن با خودت تو یه محیط بسته، زیر سقف و میون دیوار رو داری، گزینه‌های خیلی مناسبی هستن، اما این سیگار کشیدن(و در مدل‌های جدید، پیپ کشیدن) بی‌رویه واقعن غیرقابل تحمله، و این تظاهر، و نگاه‌های سرگردون آدم‌ها(فکر می‌کنم کافه‌ پناه‌گاهی باشه برای خلوت و شاید دور شدن، نه جایی که دنبال پارتنر بگردی!). البته هرکسی دیدگاهی و روشی داره، اما تمام زندگی رو تو این کافه‌های تاریک گذروندن و رنگ و نور رو فراموش کردن هم ...

و باز هم البته، این برداشت و نظر شخصی منه(البته "اون" برداشت من بود، "این" به نوشته درآوردن خام برداشت مذکور!ه). شخصن چیزی به نام روشن‌فکر، به این معنا که تو جامعه مطرح می‌شه، این "تیپ"ی که برای ما جا افتاده، رو قبول ندارم. روشن‌فکر از نظر من تعریف دیگه‌ای داره و نباید فقط تو کافه‌ها دنبالش بود(اگر اصولن دنبالش باشی! :)) من معمولن تو کافه‌ها دنبال پنجره‌ی باز و هوای تازه و جایی برای نفس‌کشیدن‌ام، و البته اسپرسو دوبل یا قهوه ترک خوب، و اصولن "دنبال" آدم روشن‌فکر نیستم. خب نه می‌شه خوندش، نه می‌شه گوش داد به‌ش، نه می‌شه به‌ش نگاه کرد و ازش لذت برد[در این گفته محل شک است البته!] :)) ).

- Camel گوش کنید. من تضمین می‌کنم رستگار شوید. آهنگ‌های زیر رو پیشنهاد می‌کنم.

Stationary Traveller
Rajaz
Song within a song(اجرای زنده، کنسرت سال ۱۹۷۸)،
Rhayader
Air Born
Starlight Ride
Camelogue
Pressure Points(اجرای زنده، کنسرت ۱۹۸۴)
After Words


همین ...

پ.ن: آقای زرنگ ۵شنبه رو تعطیل کرد. نمی‌دونم کجای دنیا این‌طور بدون برنامه یه روز میون ۲ تعطیلی رو تعطیل می‌کنن؟(خب احتمالن همین‌جا!)