- دیشب کلی نوشته بودم، ریست شدیم، پرید. واقعن بعد از این همه سال که انواع و اقسام پروژه و نوشته و غیره بر اثر بلایای طبیعی مثل قطع برق و ریست شدن کامپیوتر و غیره، به باد فنا و نابوده رفته، اینطور گافها غیرقابل بخشش است. شیم!
- حتمن ببینید:Coffee and Cigarettes اثر جیم جارموش.
The opening credits of Jim Jarmusch's "Coffee and Cigarettes" read like a who's who of cool: Steven Wright, Steve Buscemi, Iggy Pop, Tom Waits, the White Stripes' Meg White and Jack White, the Wu-Tang Clan's RZA and GZA, Bill Murray and other names you'd proudly drop in an arty coffeehouse.
بیشتر:
- نقد فیلم در واشینگتن پست(+)، هالیوود ریپورتر(+)، نقد راجر ایبرت(+)، نیویورک تایمز(+)
2006/04/22
2006/04/14
کم اینجا سر میزنم. هر بار هم بهانهای دارم. کنکور و پروژه و مانند آن. اما باور بفرمایید این pdu format و آن پورت سریال(با آن بافر مسخره و ورودی-خروجی و باقی قضایایش) خیلی بدقلقاند به جان شما.
و فعلن تمام زندگی شده پروژه و انتظار برای نتیجهی آن کنکور لعنتی که ۶-۵ ماه وقت و انرژیم را گرفت و وزن و گرمای دلچسب و آرامشبخش کسی.
و فکرهای پراکنده البته فکر میکنم از حدی گذشتهام که جریان فکریم برای خودم قابل درک است، اما نه قابل تفسیر. طبعن این وجه ناخوداگاه به شدت غالب، مطلوب من نیست. به هر حال، ترجیح میدهم بدانم آن بالا چه خبر است!
یک فقره هارد ۸۰ گیگابایت سرعت بالای مدل اسفند ۸۴ باعث شده بتوانم علاوه بر کتابها و مقالههای خاک خورده و پروژههای مربوط به زمانی که نسل دودو هنوز منقرض نشده بود، و مقادیر خرت و پرت کهنه و نو دیگر، به دیر زیادی mp3 مربوط به دورههای مختلف، از عنفوان جوانی و صورتی-بودگی و جو-رفتگی و لایت-گوش-کردگی و کلایدرمن-اعصاب-خرد-نکردگی، تا زمان سر-به-سنگ-خوردگی و تازه-با-راک-آشنا-بودگی و خود-طفلکی-دیدگی و مانند اینها تا دورههای اخیر جز-و-بلوز-شیفتگی دسترسی داشته باشم. جالب بود. هه هه بکستریتبویز و ماریا کری و وستلایف هم گوش میکردیم زمانی. و البته کلی آلبوم باارزش و فراموش شده(برای مثال ۳ آلبوم از راجر واترز در دوران پست پینکفلوید! هرچه میخواهید بگویید ولی من Pros And Cons Of Hitchhiking را از Amused to Death بیشتر دوست میدارم.) پیدا و بر روی هارد ریخته شد.
هه هه آن روز رفته بودم دانشگاه استادم را ببینم برای کارهای پایانی پروژه. دمویی هم نوشته بودم برای نشان دادن به استاد که sms میفرستاد و میگرفت و دیکد و انکود میکرد(به چه قشنگی!) و موشک هوا میکرد و شاخ غول میشکست و باقی برنامهها. بخش گرفتن و دیکد کردناش هنوز کامل دیباگ نشده بود. بردم لپتاپ را بهراه کردم و گوشی مبارک را به اینفرارد وصل کرده بهاش و دموی برنامه را اجرا کردم. استاد sms یونیکد فرستاد و رسید و باقی قضایا را دید و خوشاش آمد. بعد از روی حواسپرتی خواستم قسمت دیکد کردنش را هم نشانش بدهم. خلاصه قضیه این که sms های ذخیره شده روی گوشی را بخواند و دیکدشان کند و نشان استاد بدهدشان. اولین sms را خواند و ... . البته سریع جمع و جورش کردم، اما شما اگر زمانی خواستید چنین کاری کنید حواستان باشد اول sms های خصوصیتان را از روی گوشی پاک کنید. به هر حال گمان نکنم جالب باشد استاد پروژه، sms های صبحگاهی و شامگاهی شما و "کسی" را بخواند!
و فعلن تمام زندگی شده پروژه و انتظار برای نتیجهی آن کنکور لعنتی که ۶-۵ ماه وقت و انرژیم را گرفت و وزن و گرمای دلچسب و آرامشبخش کسی.
و فکرهای پراکنده البته فکر میکنم از حدی گذشتهام که جریان فکریم برای خودم قابل درک است، اما نه قابل تفسیر. طبعن این وجه ناخوداگاه به شدت غالب، مطلوب من نیست. به هر حال، ترجیح میدهم بدانم آن بالا چه خبر است!
یک فقره هارد ۸۰ گیگابایت سرعت بالای مدل اسفند ۸۴ باعث شده بتوانم علاوه بر کتابها و مقالههای خاک خورده و پروژههای مربوط به زمانی که نسل دودو هنوز منقرض نشده بود، و مقادیر خرت و پرت کهنه و نو دیگر، به دیر زیادی mp3 مربوط به دورههای مختلف، از عنفوان جوانی و صورتی-بودگی و جو-رفتگی و لایت-گوش-کردگی و کلایدرمن-اعصاب-خرد-نکردگی، تا زمان سر-به-سنگ-خوردگی و تازه-با-راک-آشنا-بودگی و خود-طفلکی-دیدگی و مانند اینها تا دورههای اخیر جز-و-بلوز-شیفتگی دسترسی داشته باشم. جالب بود. هه هه بکستریتبویز و ماریا کری و وستلایف هم گوش میکردیم زمانی. و البته کلی آلبوم باارزش و فراموش شده(برای مثال ۳ آلبوم از راجر واترز در دوران پست پینکفلوید! هرچه میخواهید بگویید ولی من Pros And Cons Of Hitchhiking را از Amused to Death بیشتر دوست میدارم.) پیدا و بر روی هارد ریخته شد.
هه هه آن روز رفته بودم دانشگاه استادم را ببینم برای کارهای پایانی پروژه. دمویی هم نوشته بودم برای نشان دادن به استاد که sms میفرستاد و میگرفت و دیکد و انکود میکرد(به چه قشنگی!) و موشک هوا میکرد و شاخ غول میشکست و باقی برنامهها. بخش گرفتن و دیکد کردناش هنوز کامل دیباگ نشده بود. بردم لپتاپ را بهراه کردم و گوشی مبارک را به اینفرارد وصل کرده بهاش و دموی برنامه را اجرا کردم. استاد sms یونیکد فرستاد و رسید و باقی قضایا را دید و خوشاش آمد. بعد از روی حواسپرتی خواستم قسمت دیکد کردنش را هم نشانش بدهم. خلاصه قضیه این که sms های ذخیره شده روی گوشی را بخواند و دیکدشان کند و نشان استاد بدهدشان. اولین sms را خواند و ... . البته سریع جمع و جورش کردم، اما شما اگر زمانی خواستید چنین کاری کنید حواستان باشد اول sms های خصوصیتان را از روی گوشی پاک کنید. به هر حال گمان نکنم جالب باشد استاد پروژه، sms های صبحگاهی و شامگاهی شما و "کسی" را بخواند!
2006/04/13
ژاک پرور Jacques Prévert
سه کبریت، یکی پس از دیگری در شب روشن شده است
اولی، برای دیدن چهره کامل تو
دومی، برای دیدن چشمهایت
آخری، برای دیدن دهانت
و تاریکی محض برای یادآوری همه اینها
و فشردنت میان بازوانم.
Trois allumettes une à une allumées dans la nuit
La première poir voir ton visage tout entier
La seconde pour voir tes yeux
La dernière pour voir ta bouche
Et l'obscurité tout entière pour me rappeller tout cela
En te serrant dans mes bras.
سه کبریت، یکی پس از دیگری در شب روشن شده است
اولی، برای دیدن چهره کامل تو
دومی، برای دیدن چشمهایت
آخری، برای دیدن دهانت
و تاریکی محض برای یادآوری همه اینها
و فشردنت میان بازوانم.
Trois allumettes une à une allumées dans la nuit
La première poir voir ton visage tout entier
La seconde pour voir tes yeux
La dernière pour voir ta bouche
Et l'obscurité tout entière pour me rappeller tout cela
En te serrant dans mes bras.
2006/04/08
دو نقطه اووووووووووووو
ژوليت بينوش براى بازى در فيلم كيارستمى وارد تهران شد
ژوليت بينوش براى بازى در فيلم كيارستمى وارد تهران شد
2006/04/06
Updated
Comparison shopping
Compare prices
Mobile shopping
لطفن به اين عبارت ها به آدرس http://www.frucall.com/ لينک بديد.(++ برای اطلاع بیشتر)
آقا جان! موضع خودتان را مشخص کنید. هر سال که ساعت عقب و جلو می رفت، جیغ و داد همه به آسمان میرفت که برنامه زندگی(احتمالن بدون برنامه)مان به هم خورد و خوابمان آشفته شد و موقع بیدار شدن صبحگاهی، دردمان میگیرد و حتا تمام سال را با "ساعت قدیم" و "ساعت جدید" سر میکردید . حالا این محمود زده به سرش(نمایندههای مجلس آبادگر هم صدایشان درآمده که کار، کارشناسی نبوده و دولت بدون هماهنگی اقدام کرده و این برنامه ها. به ظاهر، روز آخر سال علیالحساب خواسته اند نوآوری هم بکنند. آن یکی ایدهی گفتگوی تمدن ها داد، این یکی همین یک برنامهی منظم کشور را هم به هم ریخت تا بفهمیم "از کجاست تا به کجا") ساعتها را دست نزده، باز داد همه به آسمان رفته. انواع القاب را بهش دادید، قیافهاش را به انواع مخلوقات تشبیه کردید، یک دور دور باغ وحش گرداندیدش، قد و مو و باقی وجنات و سکناتش را مسخره کردید، فحشاش دادید، جوکهایش را با موبایل پخش کردید، یکی دو نفر هم چیزی راجع به برنامههای بیاساس اقتصادی و عوامفریبی و تصمیمات غلط در سیاست خارجی و گروه سازمانیافته اقتدارگرا و جنگطلب و اینجور چیزهای کسل کننده چیزهایی گفتند به گمانم. حالا چرا به این یک موردش غر میزنند من که نفهمیدم!
Comparison shopping
Compare prices
Mobile shopping
لطفن به اين عبارت ها به آدرس http://www.frucall.com/ لينک بديد.(++ برای اطلاع بیشتر)
آقا جان! موضع خودتان را مشخص کنید. هر سال که ساعت عقب و جلو می رفت، جیغ و داد همه به آسمان میرفت که برنامه زندگی(احتمالن بدون برنامه)مان به هم خورد و خوابمان آشفته شد و موقع بیدار شدن صبحگاهی، دردمان میگیرد و حتا تمام سال را با "ساعت قدیم" و "ساعت جدید" سر میکردید . حالا این محمود زده به سرش(نمایندههای مجلس آبادگر هم صدایشان درآمده که کار، کارشناسی نبوده و دولت بدون هماهنگی اقدام کرده و این برنامه ها. به ظاهر، روز آخر سال علیالحساب خواسته اند نوآوری هم بکنند. آن یکی ایدهی گفتگوی تمدن ها داد، این یکی همین یک برنامهی منظم کشور را هم به هم ریخت تا بفهمیم "از کجاست تا به کجا") ساعتها را دست نزده، باز داد همه به آسمان رفته. انواع القاب را بهش دادید، قیافهاش را به انواع مخلوقات تشبیه کردید، یک دور دور باغ وحش گرداندیدش، قد و مو و باقی وجنات و سکناتش را مسخره کردید، فحشاش دادید، جوکهایش را با موبایل پخش کردید، یکی دو نفر هم چیزی راجع به برنامههای بیاساس اقتصادی و عوامفریبی و تصمیمات غلط در سیاست خارجی و گروه سازمانیافته اقتدارگرا و جنگطلب و اینجور چیزهای کسل کننده چیزهایی گفتند به گمانم. حالا چرا به این یک موردش غر میزنند من که نفهمیدم!
Subscribe to:
Posts (Atom)