2006/01/14

ای خدای بزرگ! چرا دنيا رو دادی دست احمق‌ها و احمق‌نماهايی که از احمق‌ها سواستفاده می‌کنن؟ چرا؟

آورده‌اند که روزی کشتی‌شکسته‌ای به جزيره‌ای دورافتاده فتاد و بر سر زنان می‌رفت. ناگاه سياهانی بديد هر يک استخوان انسانی بر سر بسته و به برگ خود را پوشانده بر او می‌نگريستند(و زبان‌شان را بر لبان می‌کشيدند). مويه کنان بگفت "خدايا! بدبخت شدم". به ناگاه ابرها صحنه‌ی آسمان پوشاندند و ندايی بيامد که "نه بنده‌ی من! هنوز بدبخت نشدی! اون سنگی که جلو پاته رو بردار بزن تو سر اون يارو سياه کچله که جلو بقيه ايستاده". بنده‌ی خوشحال سنگ برداشت و بر سر سياه بکوفت. در جا بيفتاد و بمرد. و او مهتر قبيله‌ی بائو-بائو بود، و زندگی ايشان چنان بود که آدمی را با نمک و فلفل و ادويه طبخ بکردندی و بخوردندی، خوردنی! سياهان سر در پی کشتی‌شکسته نهادند و سر و صدا می‌کردند(به زبان محلی بادو-بادو فحش رکيک می‌دادند که در متن اصلی نيامده ‌است). آن‌گاه صدای آسمانی بگفت: "خب بنده‌ی من! حالا ديگه بدبخت شدی".

غرض اين‌که نيمه‌شب داشتم آلبوم جديد Rob Thomas رو گوش می‌دادم. دنبال ليريک آهنگ "When the heartache ends" می‌گشتم. طبق معمول صفحه‌ای که رفتم فيلتر بود. چند بار سرچ کردم مشخص شد heart رو فيلتر کردن. فکر کن چه حجم عظيمی از حماقت می‌خواد؟!!

No comments: