2007/10/01
آقا شنیدهاید که گفتهاند اگر میخواهید فکر نکنید، سرتان را شلوغ کنید؟ خب من به شما دوستان عرض میکنم آن افراد کج خیال و بداندیشی که این جمله قصار را گفتهاند، غلط کردهاند! هم سرم شلوغ شده، هم فکر و خیال همینطور مثل جان تیلور NightSide تعقیبم میکنند. قول تدریس دادم(و باید یه سری اسلاید و مطلب و مقاله و یه وبلاگ آماده کنم)، ۳-۲ تغییر ساختاری هم قراره تو نرمافزارمون ایجاد کنم که خودش کلی کاره. کار دیتابیس هنوز مونده. از طرفی، کسی برامون کلاس (MSF(Microsoft Solutions Framework گذاشته و چون خیلی خلاصه تدریس میکنه و ناهماهنگ و از همه بدتر، بدون درک عمقی، و باز از اون هم بدتر، کند و با مکث فراوون، دربارهی MSF هم مطالعه میکنم(این بر خلاف RUP، تفکر ناب مایکروسافتیه! همه چیز رو به صورت کلی و بدون جزییات، نصفه نیمه تحلیل کنی، اسمش رو هم بگذاری فریمورک با مفاهیمی مثل لایو داکیومنت!). به اینها این کار جدیدم در مورد Distributed Database ها رو هم اضافه کنید. در ضمن اسبابکشی هم داریم(مثل جن خونگی کار میکنم. آه دابی!).کتاب جدید پل استر(مون پالاس) رو هم دست گرفتم. تازه هنوز کتابهای ایشیگورو و کتاب دکتر عطا صفوی-"در ماگادان کسی پیر نمیشود"- مونده + "ترس و لرز" کیرکگور.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment