2006/06/30

خواب دیدم انتخابات خبرگانه. بعد احمد شاملو خودش رو کاندید کرده. یه جایی وسط بلوار میون چمن‌ها رو یه صندلی نشته. کلی آدم هم دور و برش رو گرفتن. بعد هی می‌گه این صبا کجاست؟ به این صبا بگید بیاد. موهاش سفید بود، اما پیر نبود. مثل یه آدم میان‌سال. من هم اشک‌ریزان رفتم صورتش رو بوسیدم.
قبل هم تو همین خواب یادمه یه صحبتی از هواپیماهای هریر(عمود پرواز) بود و یه چیزهایی هم راجع به یاد دادن کامپیوتر به آبجی کوچولو و یه کتاب سیاسی کمدی با جلد مقوایی سورمه‌ای در مورد پاراگوئه.
خواب‌هام خیلی واضح شده، با جزئیات زیاد، خیلی طولانی‌، و به شدت آزاردهنده.

No comments: