2006/07/04

-ای وای اون همه کد نوشته بودم همه‌اش رفت! پرید! از اون بدتر، کتاب‌های +network که اون همه دنبال‌شون گشتم پرید. از اون بالاتر، کتاب ژنتیک الگوریتم نابود شد. از اون بدتر... انتظار دارید از این هم بدتر بشه؟
تا من باشم از این به بعد از همه چیز حتا فایل‌های temporary هم بک‌آپ بگیرم!

سازگاری و درک کردن بقیه خیلی خوبه، اما خب... با تحمل فرق می‌کنه. من ممکنه علت رفتار عامیانه و دخالت‌های بی جا یا رفتار بی‌ملاحظه و زمخت کسی رو درک کنم، اما دلیل نمی‌شه که اون آدم رو تحمل کنم. یا به شوخی‌های احمقانه‌اش بخندم، یا وقتی پشت سر کسی حرف می‌زنه سر موافقت تکون بدم.
نتیجه اخلاقی: تو محل کارم به بداخلاقی معروف شدم.
توضیح: تمام این افرادی که ذکر خیرشون رفت با این اخلاق درخشان‌شون، شاگرد اول‌های رشته پزشکی هستن، با کلی بار علمی و مقادیر زیادی غرور بی جا و احساس "همین-الان-از-آسمان-به-زمین-هبوط-کردگی". نه از نظر بهره‌هوشی کمبود دارن نه از نظر محیط و امکانات برای رشد اجتماعی و فرهنگی. فقط نمی‌دونم چرا از هوش‌شون به جای ظرافت کار و رفتار، برای یه جور زرنگی و رندی به شدت عامیانه و عوامانه استفاده می‌کنن تا به بقیه از نظر کاری و شخصیتی ضربه بزنن و به چیزهایی برسن به کوچکی سرویس به‌تر یا حتا اشانتیون‌های کارخونه‌های مواد غذایی(باور نمی‌کنید آقایون و خانم‌های میان‌سال به ظاهر محترم پزشک موفق برای یه جور ساک که توش چند جور نمونه زعفران و نوشابه و خشکبار بوده چطور دعوا راه انداختن)

این جا هم تبدیل به همون روزنگار سابق می‌شه. اگر هم تغییری بخوام بدم در همون راستای روزنگاری می دم. مسائل جدی‌تر رو هم از وب‌لاگ می ذارم کنار. فعلن برای من این وب‌لاگ کارکردش همینه!

No comments: