خب دوستان من یکشنبه تولدم بود.از جمع کثیر و عظیم و کبیر دوستان وبلاگ نویسی که تبریک گفتند(پرگل و نگار و سیما و ... اممممم همین.اما زیاد بودند در هر حال. اصلن خیل عظیم بودند!) و همچنین دوستان وبلاگ ننویس! متشکرم. و البته خب طبیعتن وقتی شما نمیدانید من چه روزی پا به عرصه گیتی(نام مستعار بخش نوزادان بیمارستان است) گذاشتم، پس نمیتوانید به من تبریک بگویید. لذا در راستا(و بقیه جهتهای) آگاهی عموم اهالی محترم و حتا نیمه محترم(آنهایی که هنوز به مرحله تمدن و استفاده از روشهای پیچیده نرسیدهاند و هنوز کامنتهای معروف "به من سر بزن" و "تبادل لینک" پخش میکنند) اعلام میدارم بنده ۲۸ آبان حدود ۲۴ سال پیش متولد گردیدهام و خوشحال میباشم.
چند روزی که نبودم بابت گرفتاریهای عدیدهی کاری و شخصی بود. مادربزرگ عزیزم ۲ هفته پیش سکته کرد(از نوع مغزی). خوشبختانه سکته خیلی خفیف بود و حالش خیلی زود بهتر شده. هنوز کمی رفتارش و صحبتکردنش کند است، ولی هنوز لبخندش و نگاهش تغییر نکرده(و البته در علاقهی خاص ۲۴ سالهاش به من به عنوان تنها نوهی ذکور، هیچ خللی حاصل نشده D:) و هنوز ... زندهی زنده است.
از طرفی قرار شده ۳ روز اول هفته را جای دیگری(بهتر از محل فعلی، اما دورتر و شلوغتر و با حجم کاری سنگینتر) کار کنم. آن هم زمان و انرژی زیادی از من میگیرد. کلاس هم میروم. و بدین گونه وقت برای خاراندن سر نداریم، نداشتنی!
فعلن همین...
No comments:
Post a Comment