2006/12/07

بعدالتحریر: آقا نبوغ که شاخ و دم نداره که! نوابغ هم به همچنین. شاخ و دم ندارند که! مثلن نگار! این ایده‌ی نبوغ‌آمیز کتاب‌خانه رو داده. مدت‌هاست می‌خوام این‌جا راجع به‌ش بنویسم، اما اصولن این‌جا نبودم که بخوام بنویسم. اما سر بزنید، ساپورت بکنید، و استفاده کنید. به نظر من که عالیه(حتا با این‌که میل‌های من جواب داده نمی‌شه ها! حتا با این وجود، ایده‌ی بی‌نظیریه!). اگر بشه گسترشش داد، فوق‌العاده می‌شه. خلاصه که نگار و ایده‌هاش رو دریابید(بیش‌تر از این می‌شه تبلیغ کرد؟ واقعن می‌شه؟)

رفتم ذی‌حسابی برای چک کردن برنامه حسابداری‌شون. نیم ساعتی با آقای ذی‌حساب سر و کله زدم. کنار یکی از میزها یه برچسب چسبونده بودند، روش هم بزرگ با رنگ قرمز نوشته بود "بیبی چک". روی برچسب هم عکس صورت یه بچه بود و پس‌زمینه‌اش هم یه خونه. من همین‌طور گرم صحبت با آقای ذی‌حساب(اگر شما می‌دونید ذی‌حساب با حساب‌دار و حساب‌رس و اینا چه فرقی داره، به من هم بگید)، فکر می‌کردم ببین بانک‌داری چقدر پیش‌رفت کرده که برای نوزاد و جنین و -حتا-در دست تولید(بخوانید پدر و مادر مشغول سبک و سنگین کردن هستن که اعصاب شنیدن گریه‌ی بچه رو دارن یا نه)هم دسته‌ چک و حساب جاری و حساب رمز دار و گاوصندوق افتتاح می‌کنن. هیچی، طبق معمول. موقع رفتن از نزدیک نگاه کردم دیدم "بی‌بی چک"، پکیج تست حاملگیه.
و از این انشا نتیجه می‌گیریم که بانک‌داری اون‌قدر هم پیش‌رفت نکرده. ضمن این‌که زمانی که با آقای ذی‌حساب حرف می‌زنید، در مورد پیش‌رفت و این‌جور چیزها-خصوصن در مورد سیستم بانکی که هیچ‌گونه سررشته‌ای ازش ندارید- نتیجه‌گیری فلسفی نکنید.

No comments: