جالبه که همه چيز رو به بد و خوب تقسيم کرديم. به مثبت و منفی، بزرگ و کوچک، درست و نادرست. گاهی فکر میکنم همهء اينها دو روی سکهء يه چيز به حساب میآن. و هر کدومشون در بطن خودشون، نطفهء نابودی و تضادشون رو هم دارن. و نهايت هر کدوم به معکوسش میرسه، به منفیش،به متضادش. انگار هر جزئی از اين دنيا، از زمانی که به وجود میآد، همزمان که رشد میکنه و جلو میره(چه کيفی، چه اگر بخوايم صرفاً در طول زمان بررسیش کنيم) اون بعد نابود کنندهاش رو هم با خودش جلو میبره. و هرجا تعادل يکی از اينها به هم بخوره، همونجا يه عدم تعادل هم جای ديگهای به نفع طرف مقابلش خلق میشه، ولی تو آينده. مثل سربالايی و سرپايينی. تا زمانی که از سربالايی بالا نرفتی، سرپايينیای وجود نداره، چون ارتفاعی نيست.اما هر قدمی که به سمت بالای سربالايی برمیداری، همزمان جلوتر يه سرپايينی برای تو خلق میشه.
چه تناقض عجيبی.نمیدونم توفکر منه يا واقعاً هست .... اما عجيبه، خيلی عجيب.
No comments:
Post a Comment