2004/02/25

اين روزها 50 ميليون مي خورم و حماسه بالا ميآرم.
اين روز ها اون فتبارک الله بالاي تلويزيون رو مي بينم و رهبر بالا ميآرم.
بابا مرديم از شدت حماسه! حماسه زده شديم. مي شه عاجزانه خدمت نمايندگان آيندهء سه چهار نفر سود جو و فاشيست در مجلس و به خصوص آقاي حداد عادل تقاضا کنيم خفه بشن و دهان گشاد بي چفت و بستشون رو ببندن لطفاً؟
5-4 ماه ديگه کجلس مي افته دستتون اونجا هرچقدر خواستيد مزخرف بگيد!
در ضمن از من به شما نصيحت! از اين فاکر دوري کنيد که خطرناکه!!

اون يارو عراقيه که رئيس قوهء قضائيه ست، از مجلس تقاضاي تاسيس وزارت امر به معروف و نهي از منکر کرده.
نسخهء اولش رو طالبان توي افغانستان ساخته بودن(جدي ها!!)، دوميش رو هم آقاي هاشمي عراقي.
البته نمايندگان فعلي احتمالاً با نشون دادن انگشتهاي خاصي از دستشون، طرح رو روانهء زباله دان تاريخ مي کنن، و باز هم البته براي 6-5 ماه. بعدش واي به حال ما!
به جون خودم اگر وزارت امر و نهي بزنن، من هم مي رم مثل شغال کتاب فردريک فورسايت مي شم. بعدش ميآم همشون رو از دور مي زنم. براي هر کدوم يه گلولهء دست ساز، وسط مغز!
هي کثافت! از اسب من پياده شو! تو اون خورجين ها پر ديناميته. اون دليجان رو هم من منفجر کردم(نقل به مضمون از يه فيلم وسترن.صرفاً براي اين که ميزان خشانتم رو نشون بدم گذاشتمش اينجا!!).

جامعه فقط با نابود شدن 40 تا 50 ميليون(حالا يه مقدار کمتر يا بيشتر) از سطح کرهء زمين اصلاح مي شه. يعني اگر تموم افراد مضر براي جامعه در يک اقدام هماهنگ و يک حماسه! بميرن!، دنيا به سمت درست مي ره، البته براي يه مدت کوتاه.
چون به محض اينکه جاي تبهکار ها و جنايتکارها خالي بشه، يه عده از آدمهاي خوب اون جا رو پر مي کنن.
نتيجه اينکه روي لبهء تيغ زندگي مي کنيم! و هيچوقت نمي تونيم روي ثبات هيچ چيز حساب کنيم، حتي خودمون. کساني که نسبيت رو رد مي کنن(منطق فازي :)) ) از نظر من انسانهاي بزدلي هستن که سرشون رو توي برف فرو مي کنن و داد مي زنن آآآآآي! زندگي زيباست! يا احتمالاً انگيزه شون سود جوييه(مثل آخوند ها و معلم ديني هاي دبيرستان و يه مشت انسان سودجو يا فريب خورده و کج رو).

چقدررررررررر از تقريباً همه چيز زده شدم و بدم ميآد!!
نه حوصلهء خودم رو دارم، نه ديگران، نه زندگي.

هيچکس هيچ چيز نمي فهمه، خودم هم اول از همه!!

احساس کسي رو دارم که بين آشغالها دست و پا مي زنه و سعي مي کنه بوي بد و منظرهء ناخوشايند جلوي چشمهاش رو ناديده بگيره. آشغالهايي که من مسئول به وجود اومدنشون نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم نبودم
And IIIIIIIIIIIIIIIIIII have become comfortably numb.

هي تو! قرار بود وقتي من مي افتم باشي. نه اينکه بذارم دستم رو بگيري و بلندم کني ها!! فقط باشي. و من انگيزه اي براي بلند داشته باشم.
اما نيستي، يا نمي خواي باشي.
کجايي؟؟

هرکي گفته آدم بايد هميشه قوي باشه، خيلي انسان نفهمي بوده. به کلي نادان. به شدت شعارزده. تنها کاري که مي شه کرد اينه که ضعف هات رو نشون ندي ... همين.

IIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIII DON'T CARE

Never mind!

متاسفانه توی جامعهء ما تنها مصلحان اجتماعی که اجازه دارن صداشون رو بلند کنن، يه عده ريشوی خود انگيخته و خود بر انگيخته هستن که با هر مويی که از زير روسريی بيرون ميآد خون به دلشون می شه! خون دل گوارای وجودشان باد. آمين.

Ciao

No comments: