2004/08/03

گاهی شونه های خودم رو می گيرم و خودم رو تکون می‌دم و می‌گم بفهم لعنتی! اما همون احمقی می‌مونم که بودم.
کاش می شد مثل لنی موش ها و آدم ها گلوی خودم رو بگيرم و خودم رو تکون بدم.
اونقدر تکون بدم ، اونقدر تکون بدم، اونقدر تکون بدم ...

No comments: