2004/12/04

چند تا فيلتره: Fish Eye، Super Wide، سياه، مسخرگی، بيهودگی، پوچی، آزاردهندگی. به تناوب می‌گيرم‌شون جلو چشمم و از ميون‌شون نگاه‌ می‌کنم. اما نمی‌ذارم جلو ديدم رو بگيره.

معتقدم کسی که نمی‌خواد ضعف داشته باشه، آدم ضعيفيه. يکی از نشانه‌های هوش به نظر من قبول به موقع شکست يا ضعفه. اما خب ... گاهی هم نبايد ضعف نشون بدی به هيچ عنوان. دليلش رو هم نمی‌دونم!

اوکراين هم فعلاً اوضاع خرابه! نه جداً فوايد سيستم پيشرفتهء ما رو ببينيد ديگه. کانديداها به صورت هدف‌دار رد صلاحيت می‌شن تا رقابت از بين بره و اين مسائل به وجود نياد. از طرفی کانديدايی که رد صلاحيت می‌شه، يا کلاً هيچ محبوبيتی نداره، يا اون‌قدر محبوبه که اگر هوادارانش بخوان بريزن بيرون، همه‌شون با هم تو خيابون‌ها جا نمی‌شن، پس می‌شينن تو خونه‌هاشون. تنش‌زدايی از اين بيشتر؟ نه واقعاً بيشتر؟

Answer just what your heart prompts you
اين رو به عنوان Fortune امروز من تو ارکات نوشته بود. خب من الان هارتم داره پرامپت می‌کنه برم يه جعبهء بزرگ شکلات بخورم و به ميان‌ترم نظريه هم فکر نکنم. هومممممم ...

هاه! فردا کارتون Incredibles می‌رسه دستم. به شدت هيجان‌زده‌ام :)).

راحت‌ترين راه به قتل رسوندن من، سيگار کشيدنه. حساسيتم به دود سيگار خيلی شديد شده. امروز تو تريا رسماً نمی‌تونستم نفس بکشم. خوشبختانه آمار دودکش‌های مهندسی به شدت داره بالا می‌ره و از اين نظر هيچ کمبودی احساس نمی‌شه!

ميان‌ترم انتقال‌ داده هم بد نبود. رفته از بين اون‌ همه استاندارد، X.21 رو سوال داده. کل پين‌های RS-232 رو نوشتم و کلی از هوش خودم خوشحال شدم که متوجه کلکش شدم. البته ۵ ثانيه بعد از بيرون اومدن از کلاس حقيقت با شدت تمام چهرهء تلخش رو به من نشون داد! اما خب، کلاً راندمانم خوب بود. با توجه به ۹۸ صفحه جزوهء انگليسی با مطالب کاملاً جديد که در عرض ۸ ساعت خونده ‌شد، بد نبود. فقط روی يکی از برگه‌ها، جايی که بايد اسم استاد رو می‌نوشتم، اسم خودم رو نوشتم :)). بعدش هم اومدم خونه يک ساعت تمام سانتانا و جو گوش کردم و حسابی رفتم تو گود مود!

دلم نمی‌خواد اين جای خالی رو پر کنم... The tide is turning

Ciao

No comments: