آقای ثالث هم مرتب تو گوشم میخونه "هی فلانی، زندگی شايد همين باشد".و يه صدای ديگه(که مسلماً صدای آقای ثالث نيست!) میگه(در حقيقت اون هم میخونه!!) اگر همين باشد، از همه چيزش خسته شدم، باقيش هم مثل همين مدتيه که گذروندم، در نتيجه میخوام همينش هم نباشد!.
پس تا اطلاع ثانوی کسی صدای آقای ثالث رو کم کنه، تا من هم فکر کنم زندگی چيز ديگهايه و "نه همين باشد"!.
پینوشت: اصلاً کلمهء زندگی يعنی زنده بودن. چطور منی که دچار سکون و مرگم، از کلمهء زندگی استفاده میکنم؟! به قول نگار فقط منظرهها عوض میشن(يا مثل من پردهها رو میکشی و چيزی نمیبينی)، اما حرکتی نيست.هيچچيز نيست.
No comments:
Post a Comment