2004/10/15

عجيبه! احساس می‌کنم با عوض شدن فصل، اخلاق من هم عوض میشه. عجيبه!

به هر حال، پاييز و زمستون از بهار وتابستون سنگين‌‌ترن. لااقل برای من.

خب آخرش بعد از کلی کشمکش مهندس موسوی نه رو گفت و نشون داد حماقت جا پای خاتمی گذاشتن رو تکرار نمی‌کنه.آقای خاتمی با مجلس ششمش هيچ‌کار نتونست بکنه، وای به حال اين شرايط و مجلس هفتم. خب پس از اين به بعد، رای ما دکتر معين! اگر دکتر معي نهايتاً رای بياره، فکرنکنم يک ماه هم دووم بياره. هيچ کدوم از وزيرهاش رای اعتماد نمی‌گيرن. خودش هم بعد از يک هفته به خاطر فساد مالی و اخلاقی و کوتاهی و مقابله با ارزش‌ها و اين مسائل کليشه‌ای چرند عزل می‌شه. حيف که کشور خودمونه و سرنوشت خودمونه، وگرنه چقدر سوژه برای خنده‌ داريم! مثل انتخابات آمريکا.

و مناظرهء اول کری و بوش هم خيلی جالب بود. می‌گم من زياد از کری خوشم نيومد. به نظرم آدم با ثبات و زياد قدرتمندی نمی‌آد، امابوش ... خب میشه گفت بوش يه جور استعداد مادرزادی و خدادادی داره که می‌تونه سوژهء بي‌انتهای هر کاريکاتوريست و طنز نويسی باشه :)). اما به نظرم آدم صادقيه.ممکنه ابله باشه، اما به کاری که می‌کنه واقعاً اعتقاد داره.

و از اون مايکل مور هم خوشم نمی‌آد. کاری به اصول اعتقاديش ندارم، اما از نظر اخلاقی صفره. آدم متعصبيه(از نظر من بدترين ناسزايی که می‌شه به يه نفر که میخواد خودش رو منطقی و عاقل نشون بده گفت)، و باورهاش از خوب و بد خيلی محدود و کليشه‌ای هستن، هرچند که دست روی موضوع‌های پيچيده‌ای می‌ذاره.و به راحتی آدم‌هايی که دوست نداره رو خراب می‌کنه. و از همه بدتر، مخصوصاً توی فيلم آخرش سعی کرده از طريق سينما واون فيلم باعجله سرهم‌بندی شده‌اش، مردم رو تشويق کنه به رای ندادن به بوش! اين يعنی سواستفادهء محض از سينما. يعنی احمق فرض کردن مخاطب و تحويل دادن يه سری مطلب جهت دار بهش تا طبق دلخواه سازندهء فيلم رفتار کنه.

و قيافهء چارليز ترون باشکوهه!

و من در ساعت ۲ صبح جمعه، پشت کامپيوتر نشستم و می‌نويسم و Mark Knopfler گوشمی‌کنم و برنامه می‌نويسم و سعی می‌کنم تا جايی که ممکنه کاری رو که اسمشخوابيدنه و برای من اسمش کابوس ديدن، عقب بندازم. و در مورد مايکل مور و بوش و فصل و چارليز ترون، خطابه صادر می‌کنم!

الان کلی نوشتم، بعد کپی کردم که توی اديتور بلاگر Paste کنم. بعد تا صفحهء بلاگر بياد رفتم يه خرده رو برنامه‌هه کار کردم. بعد اومدم تو اديتور بلاگر Paste کنم نوشته‌ام رو اين پايينيه اومد
{
myquery=myquery+" AND (EnqueingDate > '";
myquery=myquery+ comboBox22.SelectedItem.ToString() + "/" + comboBox24.SelectedItem.ToString() + "/" +
comboBox23.SelectedItem.ToString() + "'" +
") AND (EnqueingDate < '" + comboBox19.SelectedItem.ToString() + "/" +
comboBox21.SelectedItem.ToString() + "/" + comboBox20.SelectedItem.ToString() + "')";
}
ظاهراً موقع کار کردن تو ويژوال استوديو اين رو کپی کرده بودم. دوباره نوشتم همه رو! اما کلی دلم سوخت.

اين بچه‌جون هم از يزد رفت تهران بی‌مقدمه. کلی هم از اتوبوس بد گفت. هوا هم که ظاهراً اون‌طرف‌ها رو به راه نبود. کلی حرص خوردم تا رسيد. تازه وقتی فهميدم خونه است، يادم افتاد که غذا نخوردم و زنگ زدم "دو در يک" و يه پيتزا پپرونی تند رو با کلی سس تند بلعيدم!

ديگه همين. عجب پست شلوغی شد. به قول دوپون ازاون هم بالاتر! حتی می‌تونم بگم عجب پست شلوغی شد! اميدوارم امشب يه کابوس خوب ببينم که نه توش خفه بشم نه همه‌جا سبز باشه!

No comments: