باز دوباره اين اشتباه عجيب رو انجام دادم.
رانندهی تاکسی تلفنی میخواست از بهار بياد، بهار هم پنجشنبهشب جای سوزن انداختن نيست بس که شلوغه. اومدم بگم از ميلاد بره راحتتره، گفتم: بهار امشب خيلی شلوغه. به نظرم از ميلاد بريد سنگينتريد! طرف برق از سرش پريد(که البته کاملن حق داشت)
نمیدونم چرا اين اشتباه رو میکنم، اون هم در مورد اصطلاحی که اصلن به کار نمیبرم. يه بار ديگه هم همين اتفاق افتاد. احتمالن يه جايی تو الگوريتمهای مغزم يه قسمتی در مورد خشونت با رانندههای آژانس هست :))
No comments:
Post a Comment