2003/10/11

اين چند روزه اوضاع احوال به هم ريخته ست.
وقتي مي بينم که بايد ... بايد .... بايد ... يه کاري بکنم و هيچ کاري از دستم بر نمي آد اعصابم خرد مي شه.وقتي ..... ولش کن!! فقط حس مي کنم با سرعت دويدم و محکم خوردم به اون حصار شيشه اي که فکر مي کردم نباشه.الان هم تموم صورت و فک و فکر و احساسم درد مي کنه(دور سرم هم از اون پرنده هاي تام و جري مي چرخه!!)

-من واقعاً نمي دونم چطور شما پاي تلويزيون مي شينيد.واقعاً از اين چرندياتي که توي تلويزيون نشون مي ده خجالت نمي کشيد؟يه سريال جديد داره نشون مي ده که ديگه واقعاً شاااااهکاره.فقط همين کم مونده بود که تلويزيون آقاي قشنگ سريال هندي-ايراني-مخلوط نشون بده.واقعاً فاجعه ست.براي من و شما فاجعه ست که اينقدر بي ارزش حسابمون کردند که اين چرنديات رو برامون و با پول ما پخش مي کنن.
ابتذال دقيقاً معنيش همينه ديگه.مگه چيه؟مغز بچه هاي 14-13 ساله رو با اين مزخرفات پر مي کنن.همين مي شه که طرف کنکور داده اومده دانشگاه هنوز يه خط شعر بلد نيست بخونه.اگر بدونيد بعضي از دور و بري هاي من حافظ رو به چه وضع فجيعي مي خونن.کسي که طره رو بخونه Tare (مثل همون ترهء خوردني) چي بايد بهش گفت؟
نمي دونم تا کي مي خوان ساکت بمونن.حالا مسائل سياسي رو کار ندارم و وارد بحثش نمي شم.اما کساني که توي فرهنگ کشور دست دارنف اونها نمي خوان به فکر بيفتن که جلوي اين سيل عظيم پوچي رو که از جعبهء جادو به مغز بچه هاي تاثيرپذير سرازير مي شه بگيرن؟
واقعاً فاجعه ست.

-عجيبه که اون براي من دعا کرده و من براي اون!!!به اين مي گن تله پاتي، نه؟

-آقا يه چيزي.اولش بگم من آدم مذهبي(به صورت معمول) نيستم.به قول سهراب "من هواي خودم را مي نوشم".خيلي کم پيش اومده دعا کنم، چون خدا جونم همه چيز رو مي دونه و مي بينه و با منه، اما خب ... گاهي محض ياد آوري دعا مي کنم.در حقيقت دلم نمي خواد اسمش رو دعا بذارم ... ترجيح مي دم بگم با خدام حرف زدم.5شنبه بعد از مدتها فرصتي شد که براي 2 نفر دعا کنم.يکي اوني که براي من دعا کرد، يکي هم اوني که الان دانشگاهه :>
اما يه چيز عجيب هست که هيچوقت نمي تونم براي خودم دعا کنم.به خودم که مي رسم هيچ چيز به فکرم نمي رسه.يعني چي؟ي,ني قسمت دعاي مغزم خراب شده(علاوه بر بقيهء قسمتها!!)؟

-دارم روي قالب جديد کار مي کنم.اون قالب سياهه يادتونه؟روي همون.مي خوام يه جورايي مرتب ترش کنم و بذارمش به جاي اين قالبه.از اين زياد خوشم نمي آد.با حسم جور نيست.

Ciao

No comments: