2003/08/24

انتخ@ب و@حد




و در اين دوروز که من نبودم چندين اتفاق موهوم به خودشون ايتفاق افتادن که چون من نبودم، هيچی نمی دونم و هيچی نمی گم.و من اين چندروز که نبودم رفته بودم اينتخاب واحد، و اون بدتر از کشاورزی بود.و من با اون مخالفم.و اون رو وصل کرده بودن به اينترنت و چت بی ناموس، و من يک پيغام دارم برای اون دکتر لانگ جان سيلور که ای لانگ جان!! ای دزد دريا!! تو که بلت نيستی يه ويندوز نصب کنی اخه انتخاب واحد اينترنتيت برای چی بود؟؟


آقا انتخاب واحد بچه های فردوسی داغان پاغان شد.حداقل انتخاب واحد بچه های مهندسی اينطوری شد.به جون خودم شده مثل قرون وسطی(نخوانيد Vosta، بخوانيد Vasaty ).اون موقع ها هم می نشستن توی کليسا فکرهاشون رو می ريختن روی هم ببينن چطور می تونن بيشتر محکوم های دادگاههای تفتيش عقايد رو شکنجه کنن.دانشگاه ما هم همينه.قبلاً که انتخاب واحد به روش زورگيری و چپاول انجام می شد.ايم روش در زمان حملهء مغول ها به کشور به وجود اومد و در روايات هم اومده که اون زمان ها مغول ها و ترک ها و افغانها اينمطوری انتخاب واحد می کردن.يعنی جلو يه پنجرهء کوچيک ۱۰۰۰ نفر آدم جمع می شدن برگه های انتخاب واحد رو به زور و با کتک کاری می دادن از پنجره تو، بعدش بايد نيم ساعت توی اون شلوغی ها اون وسط تحمل می کردن تا تاييديه بياد.اين ترم اومدن تموم دانشگاه رو اينترنتی کردن.اولش روز ۵شنبه من رفتم توی سايت برای کار ديگه اي، ديدم نوشته که انتخاب واحد از شنبه شروع می شه.زنگ زدم اميرحسين از تهران با هواپيما کارت دانشجوييش رو برای من فرستاده که برای اون هم انتخاب واحد کنم.شنبه صبح رفتم دانشکده ديدم اينترنتی شده، خوشحال اومدم خونه.اول اولش که قلبم اومد تو دهنم.وارد سيستم شدم اومدم انتخاب واحد کنم ديدم نوشته شما مشروط می باشيد!!!!جاااااااان؟؟؟؟رفتم ديدم ۲ تا نمره رو وارد کردن، اون هم پايين ترين نمره هام رو.بعدش هم از همون ۲ تا معدل گرفتن و مشروط!!!پاشدم رفتم دانشکده.گفتن آقا مشکل سيستمه.تا ظهر درست می شه.ظهر دوباره برقرار شده.رفتم می بينم از درسهايی که می خواستم از ۱۵ واحدی که می خوام اين ترم بردارم فقط ۶ واحدش بهم پيشنهاد شده!!!دوباره پيش به سوی دانشگاه.گفتن بريد گروه به مدير گروه بگيد نامه بده تا اينها رو براتون وارد کنيم.پيش به سوی طبقهء سوم.حدود يک ساعتی معطل شديم تا بامزی اومده.دادم نامه رو تپل امضا کرده.بردم پايين ديأم سيستم قاط زده، اينها هم همهء ورودی ها رو بستن.امروز صبح دوباره وصل شدم، موفق شدم ۱۱ واحد بردارم.۴ تا عمومي، الکترونيک ديجيتال، مهندسی.هنوز آمار(خدا بگم چيکار کنه اون ديوونه ای که من رو انداخت) و سيستم عامل و شبکه مونده.خدا آخر و عاقبتمون رو به خير کنه.تااااااااازه.از اينها که بگذريم می رسيم به خود سال تحصيلی.Mahmood Co.Ltd رفته فرصت مطالعاتی خارج.سيستم عامل رو به جای اينکه بدن به سعيد کوچولو دادن به دکتر دل!!!!اوه اوه اوه .... سيستم عاملی من داشته باشم اين ترم.


خلاصه اين دو روزه داغون شدم از بس رفتم و اومدم.از بس که آدمهای بی فکری هستن.خب بابا اين سيستم رو اولش برای يکی از اين دانشکده های الکی(مثلاً الهيات، هرچند که احتمالاً نصف بيشترشون خيال می کنن اينترنت دست شيطانه و طرفش نمی رن) امتحان می کردن که ما اينقده علاف نشيم.الان تموم دانشگاه رو ريختن به هم.ضمن اينکه همون چندتا دونه مويی هم که روی کلهء ميرزايی بود ريخت، بس که بچه ها گير دادن بهش.


ديگه ... فعلاً همين.من بايد يه چند وقت تجديد قوا بکنم تا اين انرژيی که توی سر و کله زدن با چندتا آدم عصبی توی آموزش هدر دادم، برگردونم.


يکی به من انرژی بده لطفاً.


در ضمن همهء اين خرابکاری ها تقصير لانگ جان سيلوره.شک نکنيد.

No comments: