هيچ وقت نفهميدم چرا اين ماشينهاي بزرگ شونصد جور بوق دارن.
مثلاَ اتوبوس .... 9-5-6 جور بوق داره.براي ژيان يه جور، براي پيكان يه جور، برا اتوبوس هاي ديگه يه جور، براي مثلاَ الدزموبيل سورمه اي متاليك(عشق من)هم يه نوع بوق.
حالا اون ها كه هيچي ... من يك استراتژيك دارم براي اون عروسي
اي عروسي، اي خوشحال، وقتي نصفه شب با ماشين گل زدهء زشتت( يكان جوانان) بوق مي زني و مي ري و خوشحالي، به اون فاميل هات بگو يا با اتوبوس و ميني بوس و 18 چرخ و چه مي دونم ... تراكتور دنبالت راه نيفتن، اگر هم راه مي افتن اين همه همهء بوقهاشون رو شت سر هم نزنن.حداقل به توبت بوق بزنن.
ديشب ساعت 3 داشتم كتاب مي خوندم يه كاروان به طول 2 دقيقه از خيابون رد شدن.همه جور بوقي كه فكرش رو بكنيد زدن.نصفه شبي مثل كارتون ها از كله م يه ابر بيرون اومده بود، توش پر شده بود از رعد و برق هاي قرمز و جمجمه و اسكلت و ساتور و بمب(از اون گرد ها كه سياهه و از سرش يه فتيله اومده بيرون).واقعاَ كه همون ايراني هستيم، تا آخر دنيا هم ايراني مي مونيم
No comments:
Post a Comment