2004/01/04

-اکثر اوقات احساسم مثل کسيه که توي تاريکي شب از يه خواب وحشتناک بيدار مي شه!
يه جورايي ترسيده و دنبال يه نقطهء روشن.
فقط فرقش اينه که تو تاريکي شب هميشه مي شه چراغ رو روشن کرد، اما تو وضعيت من نمي شه!

-علاقهء من به فضاهاي Gothic قابل توجهه!
به قول دوپونت از اون هم بالاتر! قابل توجهه!

-حديث: از اين پس، هرکس که قهوه يا نسکافهء غليظ و خوش طعم را شيرين نمايد، از امت ما نيست و مشمول عذاب ابدي( و حتي بيشتر).
باشد که تا آخر عمر جز شربت آبليمو ننوشد.

-ببينيد! حالا هی بگيد فلانی غرغر می کنه الکی!
به قول دوپونت از اون هم بالاتر! کاملاً حق دارم اون حس ترس رو داشته باشم!
چرا؟ يکی از دلايلش اينه که بنا بر آمار نسبتاً موثق ولی غير رسمی حدود 80000 نفر توی زلزلهء بم کشته شدند، اما مرگ اين همه انسان هم باعث نشد لاشخور ها نريزن رو سر جنازه ها.
بريد سايت های خبری رو بخونيد.قضيه کاملاً سياسی شده!

اه اه اه! خسته شدم از بس سياسی نوشتم.
به قول دوپونط(اين دفعه اون يکی برادره رو گفتم ها!) دقيقتر بخوام بگم ديگه سياسی نمی نويسم! کلاس ديوارم اومده پايين به شدت!

No comments: