2004/01/23

You pretend it doesn't bother you
But you just want to EXPLODE


حرفهاي روزمره و تکراري و بي محتوا
حساسيت هاي بي مورد
صداي آهنگ هاي مبتذل
صداي بوق ماشين ها
صداي آدمي که با صداي بلند فحش مي ده و مي خنده
صداي گوشخراش ادمي که 5 بار زنگ مي زنه به موبايلت و 5 بار خيلي مودبانه جواب مي شنوه که موبايل ديگه خط رو خط افتادن نداره و شماره رو اشتباه بهش دادن و اخرش بار پنجم موقع قطع کردن صداش رو مي شنوم که به يه نفر ديگه مي گه: ک... کش هي مي گه اشتباهه!
زندگيي که دوست نداري
موهايي که شونه نمي شه
يه دعواي اساسي با پدر و شنيدن کلي حرف بزرگ و ثقيل به خاطر يه مسالهء ساده.
هواي کثيف و نفس تنگي
هواي تميز و نفس تنگي
نفس تنگي
کتابي که گم شده و نمي خواد پيدا بشه
کسي که بايد باشه، ولي نيست
روزمرگي لعنتي همهء آدم هاي دور و برت(و خودت البته ...)
روزمرگي لعنتي همهء آدم هاي دور و برت(و خودت البته ...)
روزمرگي لعنتي همهء آدم هاي دور و برت(و البته خودت ...)

اه ... حالم به هم خورد. و حال شما هم حتماً.
و هنوز يکي داره تو تلويزيون پلنگ چشم قشنگه مي خونه!!!
نتيجه: از اين انشا نتيجه مي گيريم که زندگي کردن شبيه راه رفتن روي آسفالت داغ با پاي بي حفاظه.هيچ وقت نمي تونی گرماي سوزنده اش و خشونتش رو فراموش کني و مجبوري با جستهاي بزرگ از روش بپري تا نفهمي و حسش نکني. و هر لحظه آرزوي سکون و آرامش و فرار بيشتر رشد مي کنه و قوي تر مي شه.
مسخره است، نه؟

نتيجه: نمي تونم ديگران رو تحمل کنم( به جز يه سري ادم خيلي خيلي خاص).
نتيجهء اين نتيجه: و به همان نسبت نيز انسان غير قابل تحمل و مزخرفي هستم!

نتيجهء پينک فلويديش:
IIIIIIIIIIIIII have become, comfortably NUMB!!!

نتيجهء مقداري جوادي تر از نوع لينکين پارکي:
IIIIIIIIIIIIII've become so numb ( back ground: Tired of being what you want me to be)

نتيجهء مقاديري جوادي تر تر: نداريم.چون وارد حيطهء اهنگ هاي لس آنجلسي و پاپ بي ارزش New Age ايراني مي شه که من ازش متنفرم.

نتيجه گيري تلافي جويانه: شما هم مي تونيد براي مقابله با نتيجه گيري هاي من، 3 بار Unforgiven II رو گوش کنيد و همزمان همراه جيمز بخونيد و بعد از هر بار خوندن دور خودتون بچرخيد و فوت کنيد.
نکته: مواظب باشيد اون This Key رو کجا Bury it in you مي کنيد.
بعضي از قسمت هاي بدن خيلي سنسيتيوه! گناه دارم آخه!!!

No comments: