2004/01/26

... حالا تو هي فرياد بکش
هي خودت رو بزن به در و ديوار
هي تقلا کن
اصلاً بکش خودت رو، بمير ... اگر کسي فهميد! اگر کسي توجه کرد!

تازه فهميدم ماجرا چيه!
حقيقت بزرگي با منه که سعي مي کنم فراموشش کنم تا زنده باشم و بمونم(چرا؟ نمي دونم!)
اما گاهي بي اختيار يآدش مي افتم و دردم ميآد و شروع مي کنم به نا آرومي کردن تا باز بتونم روم رو ازش برگردونم

بيماريي که فقط تو بهش مبتلا باشي خيلي بده!
اصلاً همين که فقط تو بهش مبتلايي، کشنده اش مي کنه ... مي کشدت ... خردت مي کنه ... مي شکندت
جرينگ جرينگ ... اين صداي خرده هاي يه نفره با هر دم و بازدم فکرش صدا مي دن!
جرينگ جرينگ ... جرينگ جرينگ ... جرينگ جرينگ ...
....................................................................

No comments: