2003/09/25
يادباد آن روزگاران ياد باد
اون کی بود که بچه بود به مينی بوس می گفت نينی بوس، به گوريل می گفت غوريل؟؟
اون کی بود بچه که بود از نمايش عروسکی بز زنگوله پا می ترسيد؟؟
اون کی بود کوچولوی کوچولو که بود وقتی برای تنبيه می فرستادنش تو اتاق در بسته، می رفت سراغ کفشهای باباش و کفشهای سايز 45 رو با اون پاهای کوچولوش می پوشيد و باهاشون راه می رفت و کلی کيف می کرد؟
اون کی بود قبل از اينکه راه رفتن رو کامل ياد بگيره بلد بود توی ضبط صوت نوار بذاره؟
اون کی بود اووووون همه از شب و تاريکی و تنها خوابيدن می ترسيد؟
اون کی بود با دوچرخه رفت توی تير چراغ برق؟
اون کی بود وقتی باباش خونه نبود می رفت سراغ پيپ های باباش و بوشون می کرد و گاهی هم پيپ خاموش می کشيد؟؟
اون کی بود برای اصلاح می بردنش سلمونی اقا ابوالفضل که آرايشگر پيرمرد ها بود و همه چيز مغازه ش زرشکی بود(حتی صورت خود اقا ابوالفضل هم صورتی تيره بود)
اون کی بود توی مهدکودک کله ش رو گاز گرفتن!!!
اون کی بود؟؟ فکر کنم من بودم اما خب ... شما به کسی نگيد :)
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment