2003/12/02

-اشتياق عجيبي براي رسيدن اولين برف زمستوني دارم.
نمي دونم چرا... يه جور حس عجيبي دارم انگار ... انگار توي يه قطار نشستم که داره حرکت مي کنه و مي خوام آخرين نگاهم رو به منظره اي که دوستش دارم بندازم.
الان توي Cappucino چند تا عکس از برف تو جمشيديه ديدم.
واقعاً دلم هواي برف کرد.
نمي دونم چرا اينطور شدم.احساس مي کنم قبل از اينکه دير بشه بايد ببينم، اما نمي دونم قراره چي دير بشه و چرا ... فقط يه حس قويه که يکي دوماهيه با منه و هر روز قويتر مي شه.
نمي دونم ...

No comments: