2003/05/17


عمو پت پستچی با ون قرمزش برگشته بيد!!!
يا Amoo Realoaded


سلااااااااااااااااام!!حال همه خوبه؟من خوب بيده بيدم!!چه خبرااااا؟می بينم که اين دو روزه که من نبودم اتفاقهای موهوم به خودشون اتفاق افتادن که لازمه من بيانيه صادر کنم، اما اول تعريف اين چند روزه

۱-امروز امتحان رياضی مهندسی داشتم.اول بگم از امتحان که اوخ اوخ اوخ جيگرم کباب بيد!!۷ تا سوال داد بی انصاف هيشششکيه هيششششکی بيشتر از ۵-۴ تا حل نکرد.۸ صفحه ورق سياه کردم آخرش شد ۴ تا.اما همش درسته.فکر کنم نمره ام رو نمودار که بره خوب بشه.اما خب....خدا بگم چيکارش نکنه اين استاد نادون رو.می گيم استاد وقت کم بود، می گه ظلم بالسويه عدله.خب مگه آزار داری که ظلم کنی که بعد حالا بالسويه با شه يا نالسويه؟؟؟هان؟چرا جواب نمی دی؟ظالم...خونخوار...دراکولا...(از همه بدتر)کچل!!!(اين برنامه به علت مشکلات فنی قطع می باشد، لطفا به گيرنده های خود دست نزنيد)....

۲-يه چيز جالب راجع به امتحان.آقا کلاس ما با بچه های شيمی يکيه.بعد يه دختره بود از بچه های شيمی، امروز من وسط امتحان ديدم از طرفش هی داره صدای خش خش می آد.نگاه کردم ديدم از اين شکلات کوچولو ها آورده داره باز می کنه.گفتم خب بندهء خدا حتماً گشنه شده.باز ۵ دقيقهء ديگه:خش خش خش...باز به روی خودم نياوردم.۳-۲ بار ديگه هی شکلات خورد و خش خش کرد.بعد من همچين اعصابم خرد شده بود که يه بار آنچنان نگاهی کردم بهش که چون پشتش بهم بود خودش نفهميد، اما استادمون که ديد من چطور نگاهش کردم ترسيد رفت بيرون، به جای خودش يه نفر ديگه فرستاد برای مراقبت...به اين می گن قدرت نگاه.بعد از امتحان من همچين به قول بانو آب هندونه اومدم بيرون ديدم خانوم قشنگ بيرون ايستاده داره به دوستش میگه:
-می دونی چيه[غلااااام]، من سر امتحان بايد شيرينی بخورم تا مغزم کار کنه....
می خواستم بگم آخه قشنگ!!نابغه!! انيشتن بنده خدا هم اينقدر افه نمی ذاشت که تو می ذاری(البته برای همين انيشتن رو از مدرسه انداختن بيرون!!!)...بابا کوتاه بيا...مگه تو بامزی بيدی که حتماً هر موقع می خواست بره سراغ اون گرگ خنگه عسل می خورد؟؟يا از اون بد تر اون اژدهاهه که مادر بزرگ بهش کوفته قلقلی می داد؟حالا باز خدا رحم کرد مثل داداش کايکو توی ميتی کمن دستمال قدرت نداشت چون اونوقت وسط امتحان يه سری داداش کيوکيو و ميتی کمن هم می اومدن و يه سری هم وسط جلسه همه بايد به نشان ميتی کمن احترام می ذاشتيم....اه اه اه..اينقدر اعصابم خورد شد از دستش.

-درس از اين مزخرف تر نمی شه.رياضيات مهندسی....همچين با آب و تاب هم اسمش رو می گن که انگار چه خبره!!!به درد نخور، چرند.يه درس مثل طراحی الگوريتم می شه ماه، يکی هم مثل اين... .اين درسهای چرند هم همش کلاس می ذارن برا خودشون.رياضيات مهندسی....آمار برای مهندسی...که چی آخه؟اينها به درد همون مهندسای "چرا بنزين تموم شد" می خوره.عوض اينکه جاوا بذارن که از همهء دنيا عقبيم اومدن رياضی مهندسی گذاشتن...واقعاً که...

-آقا يه چيز تووووووووپ.يه آخونده هست توی دانشگاه ما، هميشه طرف های مهندسی پلاسه.نمی دونم مثل اينکه مال معارف و تاريخ اسلامه.بعد من ديده بودم اين موبايل داره.فکر کنم اولين نسل موبايله...اندازهء گوشی های Sinus-11 قديمی ها..ديدين؟باهاش هم می شه گوشت کوفيت(قابل توجه مادربزرگ يا به قول خودش می می زيتون!!!) هم فندق و گردو شکست هم حتی به عنوان آلت قتاله ازش استفاده کرد!!!.خلاصه که اين جانور يه همچين بيلی رو به کمرش می بنده.بعد امروز من داشتم می رفتم ديدم يه هو صدای آهنگ امام علی از يه جايی بلند شد.هی جلو رو نگاه کن، عقب رو نگاه کن...صداهه از کجا می آد؟يه هو متوجه اين آخونده شدم ديدم انگار از اون اعماق عباش داره صدا می آد.جل الخالق!!!آخوند موزيکال نديده بوديم تا حالا...شايدم مثل اين عروسکهاست که يه جاشون رو فشار می دی آهنگ می زنن.نکنه اين آخونده رو هم يه جاش رو فشار دادن که خوشحال شده داره آهنگ می زنه.بعد ديدم مثل حضرت موسی که يد بيضا داشت، ايشون هم يدشون رو از اعماق عباشون به همراه يک عدد موبايل بيرون آوردن.آقا من خندم گرفته بود.داشتم می رفتم طرف تريا که يه دفعه يارو بلند توی موبايلش گفت سلامٌ عليکم.خيلی هم غليظ گفت.من ناخودآگاه برگشتم که آخرين نگاه مسخره آميز رو بهش بندازم که يه هو....ديدم يه چيز سبزی چسبيده پشت موبايلش.کنجکاويم بدجور تحريک شد که اين چيه.آخه اصلاً رنگ و سيستمش به موبايلش نمی خورد.يه خرده اينور اونور کردم تا.....
اوووووف!!!فکم تا خود زمين افتاد.حدس می زنيد چی بود؟يه برچسب بود که روش نوشته بود
"و من الله توفيق"؟؟؟؟!!!!!
جااان؟؟يعنی چیییییییی؟؟؟پاک ميخ شده بودم.هنوز هم توی کف اون آخوند قشنگم با اون موبايل برچسب دارش.البته بگم اين آخوند ها رو کم نگيريد.يک راس از همين جانوران توی دانشکده پژو ۴۰۵ داره.وقتی می شينه پشت ماشينش اينقده خنده دار می شه.از دور که می آد، يه پژوی سبز بدرنگ می بينيد، توش هم يه توده ای از عبا و عمامه و ريش و...خودش هم معلوم نيست.
خلاصه که ما آخرشيم.اگه زمانی تشريف آوردين ادارهء پست بياين طرفهای ما تا بريم کلی به اينها بخنديم.

-هوووو خبر خبر خبر.Matrix Reloaded داره می آد.همگی آماده باشن.Matrix has all of you.
با تشکر
!!!Amoo pate postchi Reloaded

-می خوام يه وبلاگ کناری موسيقی هم اينجا راه بندازم که خواننده های محبوبم رو با آهنگهای برگزيدشون معرفی کنم.در اين مکان به زودی افتتاح خواهد شد.

من بر می گردم.امشب از اون شبهای توپه که می خوام يه عاااالمه پر حرفی کنم.

عمو پت مهندس
توضيح:موبايل اون جانور فکر کنم 1018 Ercisson بود، دقيقاً نمی دونم، فقط می دونم که1-اندازهء دسته بيل بود و 2-Melody Composer داشت.اين هم برای ديوونهء عزيز و نکته سنج.

No comments: