2003/05/06



ستارهء من



امشب ستاره ها برای من نمی درخشند. با درخششان به من می خندند.من را به سخره می گيرند.ستارهء من امشب در کسوف کامل است.ستارهء من يک ستارهء نوتروني ست!!!.ستارهء من سوپرنوا شد.تمام شد.ستارهء من خواب ماه می بيند.ستارهء من فراموش کرده ستاره است،بايد بدرخشد، چشمک بزند.ستارهء من امشب تملق خورشيدش را نمی گويد.ستارهء من امشب می خواهد روی سياه شبش را حفظ کند.ستارهء من بازيگوش است.با من قايم باشک بازی می کندبايد بگردم و پيدايش کنم.ستارهء من به من راست نگفته بود.ستارهء من، برای کس ديگری می درخشيد.چرا من از نور خورشيد ديگری، به اندازهء ستاره ای بهره ندارم؟ستارهء سرد من؛ستارهء سنگی من؛ستارهء شاد من؛ستاره ای که من را نمی شناسد ولی .... با وجود تمام اينها ستارهء من.ستارهء من.ستارهء من.
امشب يک مطلب ديگه برای پست کردن دارم.من چی هستم؟رنگ من چيه؟طعم من چيه؟سياه؟خاکستری؟آبی کبود پررنگ؟تلخ؟گس؟

No comments: