2003/05/14


فرياد



...
تا سحرگاهان که می داند
که بود من شود نابود
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده برجا
مشت خاکستر، مشت خاکستر
می کنم فرياد ای فرياد ای فرياد
.....

No comments: