2003/05/31


مرگ رنگ
يا
بی کفنی فلسفی!!!!


حالم خوب نيست.زندگی کردن برام غيرقابل تحمل شده.دلم می خواد يه مدت کوتاهی بميرم.يه کوچولو Stand By بشم.يه مدتی نباشم.يعنی باشم هاااا، اما مثل مرد نامرئی.يعنی هيچ کس نه به من فکر کنه(البته همينطوری هم کسی فکر نمی کنه) نه من رو احساس کنه.
دوست ندارم زندگی رو.هيچ دلبستگی هم بهش ندارم.از مردن هم نمی ترسم.
خب حالا اونهايی که می خوان من رو بميرونن دست ها بالا
خيلی خب خيلی خب.... به نوبت.آْهسته.به همتون می رسه.......

عمو پت از روی بی کفنی(بی کفنی فلسفی!!!!!!!)

No comments: