2003/06/17


Fade To Black


ديگه هيچ چيز برام معنی نداره.نه رنگ.نه صدا.نه حس.
هيچ آرزويی تو دلم نيست به جز ... مرگ.
تنها و بزرگترين آرزوی من مرگه.
کاش مرگم به اختيار خودم بود.کاش ...
گلويی که فرياد می زنه اما کسی فريادش رو نمی شنوه رو چه حاصلش از زندگی.
برای خودم آرزوی مرگ کردم.از يه لحظهء زندگيم هم بيزارم.از هر لحظه اش.
اعتراف می کنم که زندگيم بی حاصل بوده.نه تونستم محبت کسی رو جلب کنم نه اعتماد کسی رو.و حالا تنها به حال خودم رها شدم.
اين اسمش زندگی نيست.مرگه.و اگر قراره مرده باشم، بهتر که رسمی بشه و حداقل به اون آرامش سردش برسم نه اينطور بی قرار.
همه چيز سياهه.
همه چيز سيآهه.

No comments: